یادداشت | زندگی براساس فقه
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آموزش مسأله اول بسیاری از کشورهای دنیا است و روش های آموزشی دائما در حال تحول و آسان شدن است، یکی از روشهای تأثیرگذار نشان دادن کاربرد علوم در زندگی است.
یکی از اساتید موفق حوزه علمیه درسش واقعا فقه و اصول در زندگی است و برای تبیین بسیاری از مطالب مثالهای کاربردی می زند و تطبیق می کند. به طور مثال برای تبیین مطلبی اصولی در باب میزان فحص مجتهد در ادله دینی و سرعت انتقالش به مطلب علمی، داستانی را در درس نقل کرد که بسیار به فهم مطلب کمک کرد.
بنابر روش علمی در نقل باید ابتدا سلسله سند واقعه را بیان کرد تا برای همه شاگردان اطمینان حاصل شود. بدین نحو که خود استاد از حاج آقای بیگدلی ممتحن معروف شفاهی از مرحوم محدث زاده(پسر مرحوم شیخ عباس قمی) و ایشان از پدرشان شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان که از شاگردان مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی بودند از قول استادشان آقا ضیاء تعریف کردند. (ناقلین همه ثقه هستند.)
بعد از روشن شدن جریانات مشروطه که در ایران سرانجام خوبی نداشت و شهید شیخ فضل الله نوری را اعدام کردند و غرب زده ها روی کار آمدند. از آنجا که مرحوم آخوند خراسانی مشروطه خواه بود، در نجف این را از چشم مرحوم آخوند و شاگردانش میدیدند (البته ایشان به سرانجام مشروطه رضایت نداشتند ولی باب اجتهاد در دین واسع و آزاد اندیشی در بین علما حاکم است.)
اما تا زمان زنده بودن آخوند خراسانی کاری نداشتند ولی بعد از فوت ایشان، مرحوم سید یزدی صاحب عروه از مخالفان مشروطه به مرجعیت رسید و عرصه بر شاگردان مرحوم آخوند سخت شد. آقا ضیاء الدین عراقی از شاگردان بنام مرحوم آخوند به شمار می رفت.(اراکی بودند ولی به اراک می گفتند عراق عجم و به عراقی معروف شدند.)
کتاب ارزشمند مقالات الاصول از جمله تالیفاتشان است. ایشان برای مرحوم شیخ عباس تعریف می کند که زمانی از لحاظ مالی تحت فشار بودم تصمیم گرفتم نماز استیجاری بگیرم تا زندگی ام بگذرد.
به دفتر سید یزدی رفتم در ابتدا شخصی که در دفتر کار می کرد گفت نداریم برخورد خوبی نداشت و قیمت بسیار پایینی را پیشنهاد داد در همین حین طلبه دیگری آمد او هم نماز استیجاری می خواست خیلی تحویلش گرفت و قیمتی به او پیشنهاد داد که بسیار بالاتر از من بود، ناراحت شدم و گفتم چرا این گونه رفتار می کنید؟ جواب داد که برو خدا را شکر کن و الّا شما لیاقت همین را هم ندارید! ناراحت شدم و با او حرفم شد و بیرون آمدم بعد یادم افتاد که خرج زن و بچه را چه کنم!؟
چند روزی گذشت. وجوهاتی از اراک رسید منتها کسی که وجوهات داده بود مقلد سید یزدی بود و برای تصرف نیاز به اجازه ایشان داشتم.
شنیده بودم سید یزدی بسیار اهل شنا است و روزهای تعطیل به دجله و فرات می رود و شنا می کند. به این نتیجه رسیدم که در همان زمان با سید یزدی صحبت کنم و اجازه بگیرم. چرا که در بقیه موارد اطرافیانش بودند و من هم با اهل دفتر حرفم شده بودم و خبرش پخش شده بود؛ بنابراین ممکن است اجازه ندهند با سید مواجه شوم. اما در زمان شنا کردن از آنجا که سید یزدی در شنا مهارت دارد به جاهای عمیق می رود و دیگر خبری از اطرافیانش نیست.
به گوشه ای رفتم برایش دست تکان دادم نزدیکم آمد گفت چی کار داری میرزا؟ داشتم قضیه وجوهات را تعریف می کردم که حرفم را قطع کرد و پرسید: در حال حاضر فعالیتت چیست؟ گفتم درس خارج تدریس می کنم. پرسید چه بحثی؟ جواب دادم فقه اجاره، دوباره پرسید کدام بحث از اجاره؟
جواب دادم فلان بحث. ایشان یکی از اشکالاتی که در بحث بود را مطرح کرد و گفت تا فکر می کنی من کمی شنا می کنم. وقتی دوباره آمد دو جواب برای اشکال طرح کردم، تحسین کرد و گفت این جواب ها را هم می شود ارائه کرد و 9 جواب اضافه کرد. (نکته قابل توجه این است که آن زمان مرحوم آقا ضیاء درس فقه اجاره داشته است طبیعی است که ذهنش بیشتر در فضای بحث باشد؛ اما مرحوم سید یزدی بعد از شنا کردن آن جوابها را داده است.)
سپس گفت کاغذ و قلمی بیاور تا مطلبی برایت بنویسم. نوشت: هر چه وجوهات برای من خدمت ایشان می آید سهم امام را با نظر خودش تصرف نماید و سهم سادات را هم برای هر کس صلاح دانست هزینه کند، نماز استیجاری هم می توانید به ایشان بدهید. وقتی برگه را دیدم گفتم من اینقدر هم نمی خواستم! سید یزدی جواب داد اینطور بهتر است اگر همه چیز دست خودت باشد دیگر دفتر نمی آیی!
حساسیت مرحوم آقا ضیاء در این واقعه بسیار ارزشمند است. ایشان حاضر نشد در شرایط سخت اقتصادی در تهیه موارد ضروری زندگی بدون مجوز شرعی از وجوهات استفاده کند چرا که فقهی که تدریس می کرد مبنای زندگی اش بود.
چنین رفتارهایی است که اعتقاد مردم را به اسلام تقویت می نماید و چرا که فاصله ای بین حرف و عمل نمی بیند. اگر می گوید در وضعیت جنگ اقتصادی هستیم و لازم است مردم مقداری مراعات نمایند و برای استقلال و عزتشان هزینه بدهند خودش دائم لباس پر زرق و برق نمی پوشد و سفره خانه اش را کوچک می کند نه اینکه هزاران میلیارد از بیت المال را به راحتی جارو کند و به حساب شخصی اش بریزد و در بهترین سواحل ویلا بسازد و با ماشین های میلیاردی رفت و آمد کند و فرزندانش تفریحات لاکچری در اروپا داشته باشند.
حرکات خاوریها ریشه اعتقادات مردم را می خشکاند و علتش فقط فاصله گرفتن متولیان مسائل اقتصادی و سیاسی از مبانی اصیل دینی است. سبک زندگی التقاطی که در زندگی سلبریتیها و بعضی از مسئولین وجود دارد برگرفته از همان اسلام آمریکایی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بر پرهیزش تأکید داشت و آن را زهری بر پیکره انقلاب می دانست. زندگی بر اساس فقه هم تحصیل کنندگان فقه را نجات می دهد و هم مقلدان دینی و معنوی روحانیت را./918/ی702/س
سیدمجتبی کیا